خاطره ای خواندنی از شهيد على اكبر اصغرنژاد
شنبه, ۰۲ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۳۲
خاطره اى از شهيد على اكبر اصغرنژاد فرزند محمد به نقل از حسن اصغرنژاد(برادر شهيد)
نويد شاهد مازندران؛ در دوره ى طاغوت بعد از دانش آموختگى از مدرسه در چند دانشگاه قبول شد اما از آن جا كه در آن دوره، انتخاب ها بر اساس پارتى بازى بود و نور چشمى ها مورد توجه بودند، هر بار در مصاحبه او را رد مى كردند. در دانشگاه كرمانشاه هم قبول شده بود. وقتى داشت مى رفت براى مصاحبه، گفت: اين بار ديگر نمى گذارم، مرا رد كنند.
وقتى برگشت، خيلى ناراحت بود. پرسيدم: چى شد؟ گفت: ساختمان دانشگاه چند طبقه اى بود. با عجله از پله هاى ساختمان بالا رفتم و در اتاق مصاحبه را باز كردم. هنوز ننشسته بودم كه مصاحبه گر گفت، فقط يك سوال از تو مى پرسم؛ اگر جواب بدهى، قبول هستى.
با خودم گفتم، اين ديگر چه جور مصاحبه اى است. من رشته ى رياضى خوانده ام، چه سؤالى مى خواهد بپرسد كه جوابش، تكليف مصاحبه ى من را معلوم كند؟!
مصاحبه گر پرسيد:
پله هايى كه از آن بالا آمدى، چند تا بود؟
تعجب كردم. گفتم: نمى دانم.
گفت: پس تو رد شدى. بلند شو برو.
از تبعيض كه به او شده بود، خيلى ناراحت و عصبانى بود. به او دلدارى داديم تا دوباره سعى كند. اين بار در آزمون دانشگاه كشور پاكستان شركت كرد و قبول شد. رفت پاكستان و در رشته ى مهندسى نفت و پالايش دانش آموخته شد و برگشت.
شروع كارش در فلات قاره در جزيره ى لاوان، هم زمان شد با شروع جنگ تحميلى. آن زمان بسيارى از مهندسان به خاطر وضعيت جنگى كشور، حاضر به كار در سكوهاى نفتى نبودند؛ اما محمد مهدى، به سكوى سلمان در خليج فارس رفت و كار خود را شروع كرد.
شهيد على اكبر اصغرنژاد فرزند محمد متولد 1335 در سارى مى باشد. و بعد از اخذ ديپلم براى ادامه تحصيلات خود به كشور پاكستان رفت و موفق به اخذ كارشناسى رشته نفت شد. وى در تاريخ 15 آبان 1368 در جزيره لاوان به درجه شهادت نائل آمد.
كتاب به مساحت آسمان/
نظر شما