جوانان در برابر دشمنان آگاه باشند
نوید شاهد مازندران، پاسدار رجب علی ملک خیلی جانباز ۷۰ درصد قائم شهری که متولد هفتم خرداد ۱۳۴۱ است، پدرش کشاورز بود و مادرش خانه دار، با همه داشتهها و نداشتهها به تحصیل ادامه داد و تا مقطع لیسانس مهندسی عمران موفق به کسب مدرک شد و با شروع جنگ عازم جبههها شد. در ادامه گفتگویی کوتاه با این جانباز معزز را بخوانید:
ملک خیلی، در خصوص حضور خود در جبهه اظهار داشت: چهار مرحله عازم جبههها شدم و مدت ۲۲ ماه در منطقه حضور داشتم. برای اولین بار یکم مهر ۱۳۶۰ به جبهههای نبرد رفتم و در عملیاتهای کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کردم.
نحوه مجروحیت
این جانباز سرافراز در خصوص مجروحیتش گفت: من به عنوان پاسدار در واحد اطلاعات قرارگاه، مسئول یک گروه اطلاعاتی بودم و در عملیات کربلای ۵ شلمچه مجروح شدم. نحوهی مجروحیتم اینگونه بود که از شلمچه وارد کانال ماهی شدیم، سه نفر بیسیمچی بودیم، من و یک همراه دیگر توسط تیر مستقیم بیسیمچی شهید شد، نفر بعدی هم موج انفجار و ترکش و من دیگر چیزی متوجه نشدم. دو ماه در بیمارستانهای اهواز، شیراز و تهران درگیر درمان بودم.
ازدواج
وی در خصوص ازدواج خود گفت: من در سال ۶۲ زمان جنگ بود که ازدواج کردم و بعد به جبهه رفتم. همسرم را ندیده بودم، پدر و مادرم رفتند دیدند و معرفی کردند و امروز دارای سه فرزند هستیم. پسر اولم ۳۵ سال سن دارد و در شهرداری قائمشهر کار میکند، پسر دومم ۳۲ سال سن دارد، با خودم کار میکند و در ساخت و ساز مشغول است، پسر سومم در آتش نشانی کار میکند و ۲۰ ساله است. من بعد از جنگ از سپاه حالت اشتغال شدم و شرکت خصوصی تاسیس کردم و در حال حاضر ۳۰ سال سابقه کار در ساخت و ساز و عمران دارم.
دشمن، دشمن است
جانباز ملک خیلی، دیدگاه خود را نسبت به مسایل روز و در توصیهای به جوانان بیان کرد: مسئولین شایسته سالاری را رعایت کنند، شایستگان مسئولیت بگیرند و بر اساس روابط نباشد بلکه بر اساس ضوابط و احراز صلاحیت باشد اگر هر عزیز طبق صلاحیتش و تخصص سرکار باشد و پله پله مراحل را طی کند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. جوانان باید به خودباوری برسند که این مملکت چهل و چند سال از طریق آمریکا و انگلیس در تحریم است و این کشورها با ما مبارزه میکنند، ۸ سال جنگ با عراق را بر ما تحمیل کردند همه را بر علیه ما بسیج کردند. جوانان باید بدانند و آگاه باشند که دشمن، دشمن است میخواهند ما را غارت کنند، ما باید خودمان قوی باشیم هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی، خودباور باشیم و مملکت خودمان را بسازیم، بیگانه برای ما دلسوز نیست. در آخر دعا میکنم؛ خدایا به رهبر ما طول عمر بده و تا انقلاب مهدی او را نگهدار...
دعا و راز و نیاز
جانباز رجب علی ملک خیلی، خاطره خود را در زمان جنگ اینگونه بیان کرد: در عملیات کربلای ۴ در آن طرف ام الرصاص مانده بودیم. عراقیها را میدیدیم داشتند به سمت ما میآمدند، وسط ما اروند رود بود، هر چه بیسیم میزدیم که به کمکمان بیایند کسی نمیتوانست جلو بیاید، یکی از دوستان مجروح شده بود و نای راه رفتن نداشتیم، عراقیها تیراندازی شدید میکردند، با دعا و راز و نیاز، خدا خواست یک قایق از آن طرف آب در حال انتقال پیکر شهدا و مجروحین بود، ما را دید و آمد و ما را هم نجات داد.
انتهای پیام/